معرفی کتاب انسان خداگونه ، تاریخ مختصر آینده، نوشته یووال نوح هراری
|معرفی کتاب انسان خداگونه ، تاریخ مختصر آینده، نوشته یووال نوح هراری ازبی در صورتي که|
مقدمه مترجم
کتاب انسان خداگونه، تاریخ مختصر آینده، در واقع ادامه کتاب پیشین همین نویسنده است با نام انسان خردمند، تاریخ مختصر بشر. نویسنده در این کتاب نیز کمابیش آن همآرایی را پی میگیرد که در کتاب پیشین مطرح کرده است. تاریخ را از منظری کلان مینگرد، دورانهای تاریخی را میکاود و همچنين سه انقلابِ کلی را در تاریخ بشر مشخص میکند.
در دوره نخست، بشر در احاطه ذاتی برتر است؛ ذاتی همهجا حاضر و همچنين قاهر و همچنين غالب. معیار خیر و همچنين شر. ولي بايد توجه داشت این ذات برتر نمیتواند بر بشر حکم براند مگر به واسطه نمایندگانی بر زمین. این نمایندگان براساس متونی که مقدسش میخوانند، حیات و همچنين ممات آدمی را به نمایندگی از خداوند تفسیر و همچنين تعیین میکنند. گناه را تعریف میکنند، معصیتکار را در دنیا عقوبت میدهند و همچنين حکم عقوبت او در آخرت را نیز برایش تشریح میکنند. این انقلاب در واقع انقلاب خدای یگانه علیه چندخدایی دوره پیشین بود.
با پیدایش اومانیسم، بشر بر آنچه خود بدان سلطنت بخشیده است میشورد و همچنين فرمانروای عالم و همچنين فرمانروای خود میمي شود. البته چنین نیست که مشروعیت آن هم ذات برتر یکسره و همچنين در ذهن همه آدمیان به یکسان منقضی میمي شود. متدینان هرگز سلطنت مطلق انسان را باور نکردند و همچنين از کرنش به ذات سرمدی روی نگرداندند، ولي بايد توجه داشت زمانه یکسر تغییر کرده بود- هر قدر هم که متدینان مقاومت میکردند. انسان خود را تعریف کرد، نظام ایستای پیشین را منقضی کرد، باور به خدای یگانه را به حوزه شخصی راند، و همچنين نظام نوینی بر اساس محوریت انسان بنا کرد.
در این دوران، که کمابیش هنوز بر دوام است، سه ایدئولوژی سر برآوردند: کاپیتالیسم، سوسیالیسم، و همچنين فاشیسم. جریان غالب ولي بايد توجه داشت همواره کاپیتالیسم لیبرالیستی بود، که بعد از پایان جنگ جهانی دوم به حرکت ادامه داد و همچنين کماکان نگره غالب در ذهنیت بشر است.
انقلاب سوم، که نویسنده به واکاوی آن هم میپردازد، انقلابیست که طلیعههای آن هم را میبینیم. در این انقلاب، به تعبیر خیالورزانه نویسنده، بشر حاکمیت خود را از دست میدهد، حاکمیت را به موجودی میسپارد که خود ساخته است و همچنين آن هم را نمیشناسد، یعنی امکان شناختنش را ندارد. این موجود را میقدرت دیتا نامید، که در ابرموتورهای جستوجوی مجازی میبالد و همچنين رفتهرفته بشر را از آن همِ خود میسازد و همچنين او را از عرصه بهدر میکند و همچنين رباتهای دستساخته بشر جای بشر را میگیرند. آنچه بدان اطلاقِ ذهن، ذهن بشری، میکنیم منقضی میمي شود و همچنين ابرذهنی که خود برمیسازیم و همچنين شاید مجموعهای از همه ذهنهای ماست در نهایت ساختاری پدید میآورد که نه ما و همچنين نه ذهن ما دیگر در آن هم جایی نخواهد داشت. دو امکان برای انسان متصور است؛ یا با آن هم نیروی قاهر مشارکت کند، یعنی در هستی خود دست ببرد، از انسان میرا، به واسطه کشت ژن و همچنين تزریق ریزتراشه به جسم خود، از انسان میرا به انسان نامیرا تبدیل مي شود، مردن و مرگ را بخرد و همچنين راهی به عالم لایتناهی بگشاید، یا مسائل را یکسر به خدمتکاران برنامه جذاب و جالب و خوبریزی شده وانهد و همچنين حکم انقضای خود را امضا کند.
این شِمای کلی کتاب است. در ذیل این شِمای کلی افکاری مشعشع نیز مطرح میمي شود؛ شامل این که مبنای زیست سیاسی در آینده امر ماورای طبیعی نخواهد بود؛ مبنای فلسفه و همچنين سیاست آینده زیستشناسی و همچنين اقتصاد خواهد بود؛ مرزهای سیاسی معنای خود را از دست خواهند داد؛ مشاغل شناخته شده از میان میروند و همچنين ماشین جای انسان را میگیرد، و همچنين او ناگزیر خواهد بود به ازای هر شغلی که به ماشینها وامینهد، شغلی برای خود ابداع کند، و همچنين این روند تا غایت آن هم چنان پیش خواهد رفت که دیگر شغلی برای ابداع کردن نمیماند، کاری نمیماند که بشر بتواند بهتر از ماشین انجام دهد، و همچنين صرفه در آن هم است که کار به دست کاردان سپرده مي شود و همچنين کاردان که کار را به کف آوَرَد سپارنده کار را یک گام به عقب خواهد راند. پزشکی؟- ماشینها انجامش خواهند داد. وکالت؟ – آن هم را هم روزی ماشینها بهتر از ما و همچنين علیه خود ما انجامش خواهند داد. حتی هنر؟ حتی شاعری؟ – البته! همین امروز هم رباتی به نام آنی هایکوهایی میسراید که نمیقدرت تشخیص داد سروده آدمی نیست؛ فرق میان هوش و همچنين خرد از میان خواهد رفت، و همچنين نیاز به استدلال در الگوریتمهای جديد و تو و تازه تبیینهای جديد و تو و تازهای خواهد یافت، تبیینهایی که به واسطه آن هم خرد انتزاعی موضوعیت و همچنين مشروعیت خود را از دست خواهد داد …
آیا آینده تیره و همچنين تار است؟
نویسنده به روشنی پاسخ نمیدهد. نه هشدار میدهد که سرعت کم کنیم و همچنين نگذاریم آنچه خود میسازیم بر ما حاکم مي شود، نه میگوید پیش به سوی آینده، به تاخت! میگوید آینده چنین چیزی خواهد بود. نه الزاماً آینده زندگان جوون و همچنين میانسال شمسي و همچنين پیر، بلکه – تا حدودی- آینده فرزند دبستانیِ منِ میانسال شمسي، و همچنين بیشتر از فرزند من، فرزندِ فرزندِ من. مگر همین حالا هم بشر نمیکوشد اتومبیل خودران بسازد؟ و همچنين بسیار چیزهای دیگر که طلیعه آن هم دورانند؟
آرای نویسنده پرسشبرانگیز است. کوشیده است برای برخی پرسشها پاسخی بیابد، برای برخی پرسشها هم پاسخی ندارد؛ ممکن است پاسخ او ما را خوش نیاید یا قانع نشویم. ولي بايد توجه داشت به هر رو، فقدان پاسخ یا فقدان پاسخ قانعکننده، اصل پرسش را منتفی نمیکند. ما درگیر آن هم پرسشهاییم، و همچنين باید پاسخشان را بیابیم. ولي بايد توجه داشت، مهمتر از پرسشهایی که نویسنده مطرح میکند، صرفنظر از اینکه پاسخ میدهد یا نمیدهد، و همچنين در صورتي که پاسخی میدهد قانعکنندهست یا نه، پرسشهایی هست که نویسنده مطرح نمیکند و همچنين ما در حین خواندن و همچنين بعد از به پایان رساندن کتاب با خود و همچنين دیگران مطرح میکنیم؛ به هر رو، هم ما، هم نویسنده، هم آیندهپژوهان خوشبین یا بدبین به آینده هنوز در عصر اومانیسم (جديد و تو و تازه آن هم هم نه اومانیسم کامل عیار) به سر میبریم و همچنين علیالقاعده نمیتوانیم دنیایی را که در آن هم مشارکتی نخواهیم داشت زيرا و به درستي که اساساً در آن هم دنیا وجود نخواهیم داشت، امروز، با هر عقیده و همچنين نظر، بپذیریم. امروز که هستیم و همچنين هنوز مهار مسائل یکسره از دستمان خارج نشده است، هنوز رانندگی میکنیم، هنوز شعر میگوییم، هنوز جسم خود را درمان میکنیم، هنوز له و همچنين علیه هم وکالت میکنیم، حق داریم علیه آن هم آینده و همچنين حتی در نفی آن هم، موضع بگیریم؛ و همچنين بعید است کسی پیدا مي شود که بر موضعی از این کتاب خرده و همچنين نقدی نداشته باشد.
ما در سه وضع امکان زیستن داریم: یا در قبل زیست کنیم، یعنی در زمان خود با حسرت قبل زندگی کنیم، یا در حال به سر بریم، یعنی قبل را به کلی وانهیم و همچنين کاری هم به آنچه خواهد شد نداشته باشیم، یا در سودای آینده به سر بریم. عجالتاً در زمان حال به سر میبریم و همچنين از موضع حال، از موضع داناییای که بشر تا این لحظه کسب کرده است، به دنیا و همچنين مافیها مینگریم و همچنين در صورتي که هم آن هم آینده را خالص و همچنين خُلّص در نظر آوریم نمیتوانیم فقدان مشارکت خود را در آن هم برتابیم- دست کم از منظر اکنونی خود، از اینها قبل، کتاب به ما نشان میدهد بشر در کجای تاریخ خود ایستاده است، و همچنين ممکن است به کجا برود. شاید به نظر ما نقطهای که نویسنده تعیین میکند و همچنين میگوید اینجاییم دقیقاً آن هم نقطهای نباشد که گمان میکنیم در آن هم هستیم، ولي بايد توجه داشت به نظر نمیرسد چندان هم از آن هم نقطهای که نویسنده در زیستبوم خود میاندیشد دور باشیم. ما نیز به مقدار و اندازه همه مردمی که درگیر اینترنتند درگیر آنیم. ما نیز برای مقابله با خشکسالی به ابر مصنوعی میاندیشیم و همچنين بودجهاش را هم کنار میگذاریم. ما هم به مقدار و اندازه همه جاهای دیگر دنیا درگیر پيشامد جديد حدود و همچنين ثغور آیندهایم؛ آیندهای که دقیقاً نمیدانیم چگونه خواهد بود، ولي بايد توجه داشت حضورش را امروز بیش از همیشه حس میکنیم و همچنين میکوشیم بر آن هم اثر نهیم و همچنين تنقیحش کنیم. پيشامد جديد قطعاً این نیست که یا آن هم آینده محتمل را بلااختیار بپذیر و همچنين فنا شو، یا نپذیر و همچنين ناگزیر فنا شو. هر چه جديد و تو و تازه است بیگانه است، ولي بايد توجه داشت بیگانهها سرانجام چندان برجا میمانند که رفتهرفته صلب میشوند و همچنين جای صلبهای استوار قبل را که دود شدهاند و همچنين به هوا رفتهاند میگیرند. روزگاری دوچرخه مرکب شیطان بود، امروزه وسیله سلامت جسم است که عقل سالم را در آن هم جای میدهیم. این قانون را میدانیم؛ میدانیم که هر آنچه سخت و همچنين استوار است دود میمي شود و همچنين به هوا میرود، ولي بايد توجه داشت باز سخت استوار میمانیم تا امر نو ما را دود کند و همچنين به هوا برد. حق داریم مقاومت کنیم. این حق را نیاکان ما داشتند، برای ما هم محفوظ است. ما به واسطه همین مقاومت است که در آینده مشارکت میکنیم، تنقیحش میکنیم، و همچنين بر آن هم اثر میگذاریم.
انسان خداگونه
تاریخ مختصر آینده
چاپ دوم
یووال نوح هراری
مترجم: زهرا عالی
فرهنگ نشرنو
این نوشتههای پیشین ما را از دست ندهید
ویراستاران: محمدرضا جعفری- جواد شریفی